loading...
انشاء
مرتضی باقری شاد بازدید : 54 چهارشنبه 19 مهر 1391 نظرات (0)

چشمکدوستان من، شما می توانید با عضویت در سایت در سمت چپ سایت و از طریق پنل مدیریت، انشاء های خود را بنویسید و آن ها رو برای ما بفرستید تا در سایت (پس از تائید)قرار گیرد و هم کلاسی های شما بتوانند انشاء های زیبای شما رو بخوانند و لذت ببرند.

دقت داشته باشید که نام کاربری شما فقط فامیل تون باشد 

 

مرتضی باقری شاد بازدید : 22 دوشنبه 16 بهمن 1391 نظرات (0)

موضوع انشاء : اولین دروغی که گفتم!

میتونم بگم موضوع بسیار سختی است چون اصلا یادم نمی آید که اولین دروغی که گفتم چه بود.تازه تا همین الآن هم که دارم این انشاء را مینویسم از مادرم کمک گرفتم.مادرم می گوید : اولین دروغی که گفتم سال اوّل یا دوّم دبستان بودم که گفتم : تکلیف ندارم ! واقعاُ نمی دانم چرا چنین دروغی را گفتم . شاید

 

ادامه ی مطلب را نگاه کنید.

مرتضی باقری شاد بازدید : 31 سه شنبه 09 آبان 1391 نظرات (0)

موضوع انشا :

فرض کنید در یک کوه پر از برف قرار دارید.چه اتفاق هایی برایتان رخ میدهد.

در کوهی پربرف که هر لحظه امکان ریختن کولاک و بهمن داشت می گشتیم.ناگهان صدای گرگی را شنیدیم.صدای آن گرگ کم کم بیش تر و زیادتر می شد.هراسان میدویدیم تا آن گرگ ها به ما نرسند.من و پدرم و برادرم در حال دویدن بودیم که پای برادم به شاخه ای گیر کرد و افتاد روی زمین.من و پدرم ایستادیم تااو را بلند کنیم و ببریم. باید جای گرمی پیدا می کردیم تا بتوانیم شب سرد را در آنجا بگذرانیم.در دور غاری کوچک دیدم.گرگ ها نزدیک و نزدیک تر می شدند.بالاخره به غار رسیدیم

مرتضی باقری شاد بازدید : 37 یکشنبه 07 آبان 1391 نظرات (0)

موضوع انشا :

آزاد (زندگینامه ی نیلز بور)

نیلز بور در7 اکتبر سال 1885 میلادی در کپنهاگ دانمارک به دنیا امد.پدر او کریستیان بور،استاد فیزیولوژی دانشگاه کپنهاگ و مادرش الن آلدر بور،دختر یک خانواده ی یهودی دانمارکی سرشناس در مراکز بانکی وپارلمانی بود.خانواده ی بور کلیسا نمی رفت ولی مادر خانواده بر خلاف اینکه یهودی بود توافق کر بچه ها مسیحی بار آورده شوند.بور در سال 1903 در رشته ی فیزیک دانشگاه کپنهاگ نام نویسی کرد.

ادامه ی مطلب را بنگرید ! ! !چشمک

مرتضی باقری شاد بازدید : 32 یکشنبه 07 آبان 1391 نظرات (0)

موضوع انشا : چهارشنبه سوری پر هیجان

سلام دوستان؛در چهارشنبه سوری آخر سال همه فکر میکنند مردمریختن تو خیابون ها تا فقط ترقه بندازن و دخترا را بترسانند و به قول خودشان بگویند:مابرتریم و از چیزی نمی ترسیم.البته در این دوره زمونه که همه چیز فرق کرده ترقه انداختن هم فرق کرده مثلاٌ به جای اینکه پسرها ترقه بندازن ، دخترها تو ماشینی مثل پراید می نشینن و وقتی از جایی رد مشن که پسرها در حال رقصیدن وحال کردن اند،2تا نارنجک دستی میاندازن و پسرها را مورد هجوم و حمله قرار میدهند و تلفات وخسارات زیادی به بار می اورند.آخر هم بعد از چند ساعت پلیس دخترها را می گیرد و آنها را زندانی(بازداشت) میکند.عاقبت رفتار بد همین است دیگر.اکثر پسرها دوست دارند شادی کنند و با دوستان خود برن طرقبه،شاندیز[2 تا از محل های تفریحی شهر مشهد] یا هم از اون طرف برن احمدآباد و سجاد و ...[2 تا از محل های لوکس و پولدار نشین شهر مشهد] تا آهنگ بگذارند و صدای آن را زیاد کنند تا جلوی همه پز بدَن و قیافه بیان.یکی از کاره ی بد و زشت این روز این است که مثلاٌ پارسال در خیابون دانشجو خودروها را نگه می داشتند و به زّور  از خودروها بنزین در می آوردند (می کشیدند) و روی آتش می ریختند . امیدوارم کارت سوخت پدر شما خالی نشده باشد !!!

مرتضی باقری شاد بازدید : 32 یکشنبه 07 آبان 1391 نظرات (0)

موضوع انشا : چهارشنبه سوری پر هیجان

سلام دوستان؛در چهارشنبه سوری آخر سال همه فکر میکنند مردمریختن تو خیابون ها تا فقط ترقه بندازن و دخترا را بترسانند و به قول خودشان بگویند:مابرتریم و از چیزی نمی ترسیم.البته در این دوره زمونه که همه چیز فرق کرده ترقه انداختن هم فرق کرده مثلاٌ به جای اینکه پسرها ترقه بندازن ، دخترها تو ماشینی مثل پراید می نشینن و وقتی از جایی رد مشن که پسرها در حال رقصیدن وحال کردن اند،2تا نارنجک دستی میاندازن و پسرها را مورد هجوم و حمله قرار میدهند و تلفات وخسارات زیادی به بار می اورند.آخر هم بعد از چند ساعت پلیس دخترها را می گیرد و آنها را زندانی(بازداشت) میکند.عاقبت رفتار بد همین است دیگر.اکثر پسرها دوست دارند شادی کنند و با دوستان خود برن طرقبه،شاندیز[2 تا از محل های تفریحی شهر مشهد] یا هم از اون طرف برن احمدآباد و سجاد و ...[2 تا از محل های لوکس و پولدار نشین شهر مشهد] تا آهنگ بگذارند و صدای آن را زیاد کنند تا جلوی همه پز بدَن و قیافه بیان.یکی از کاره ی بد و زشت این روز این است که مثلاٌ پارسال در خیابون دانشجو خودروها را نگه می داشتند و به زّور  از خودروها بنزین در می آوردند (می کشیدند) و روی آتش می ریختند . امیدوارم کارت سوخت پدر شما خالی نشده باشد !!!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما کدام بازی آنلاین قشنگ تر است ؟
    تبلیغات سایت

     
     

    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 1,872
  • کدهای اختصاصی